مقدمه
همهی ما در زندگی اشتباهاتی مرتکب شدهایم؛ لحظاتی که آرزو میکنیم کاش میتوانستیم به عقب برگردیم و آنها را جبران کنیم. وقتی بار سنگین پشیمانی را بر دوش میکشیم، اغلب به دنبال راهی برای جبران و کسب آرامش میگردیم. به طور طبیعی، اولین راهکارهایی که به ذهنمان میرسد، فردی و درونی است؛ مانند دعا، طلب بخشش و تلاش برای اصلاح درون. اما نهجالبلاغه، با چرخشی شگفتانگیز، به ما یادآوری میکند که مسیر رستگاری تنها از درون ما نمیگذرد، بلکه از ارتباط ما با دیگران عبور میکند. این کتاب، راهکاری عملگرایانه و تکاندهنده ارائه میدهد که مسیر جبران را در جایی خارج از وجود ما، یعنی در خدمت به دیگران، قرار میدهد؛ راهکاری که شاید هرگز به آن فکر نکردهایم.
۱. سریعترین راه بخشش: کمک به دیگران است، نه فقط عبادت
این حکمت تکاندهنده که بیش از ۱۴ قرن قدمت دارد، در کلامی کوتاه و عمیق، یک فرمول عملی برای جبران بزرگترین خطاها ارائه میدهد. در حکمت ۳۲ نهجالبلاغه آمده است:
«از کفاره گناهان بزرگ، به فریادِ فریادخواه رسیدن است و آسایش بخشیدن به غمگین.» (ترجمه مرحوم شهیدی)
این ایده غافلگیرکننده است، زیرا تصور رایج از توبه را به چالش میکشد. معمولاً جبران گناه را امری خصوصی میان بنده و پروردگار میدانیم که در خلوت و با عبادت محقق میشود. اما این حکمت، مسیر را از درون به بیرون، و از تمرکز بر خود به تمرکز بر جامعه تغییر میدهد. این دیدگاه انقلابی به ما میگوید که برای جبران خطاهای بزرگ (الذنوب العظام)، باید از انزوا خارج شویم و به یاری ستمدیدگان (اغاثه الملهوف) و غمزدگان (التنفیس عن المکروب) بشتابیم. در واقع، این حکمت به جای آنکه ما را صرفاً به عبادت فردی دعوت کند، یک مسیر عملی و اجتماعی پیش روی ما میگذارد: شفای زخمهای خود از طریق مرهم نهادن بر زخمهای دیگران.
۲. این یک معامله نیست، یک تحول درونی است
ممکن است در نگاه اول به نظر برسد که این یک معامله ساده است: ما به کسی کمک میکنیم تا گناهی از ما پاک شود. اما نگاه عمیقتر، که در شرح ابن میثم بحرانی بر نهجالبلاغه آمده، نشان میدهد که این فرآیند بسیار عمیقتر از یک داد و ستد است. این اعمال در واقع ابزاری برای «تحول شخصیت» هستند.
بر اساس این دیدگاه، وقتی انسان برای کمک به یک فرد دردمند قدم برمیدارد، فضیلتهای بزرگی مانند «شفقت»، «عدالت»، «سخاوت» و «مروت» در وجودش بیدار و تقویت میشوند. بهویژه افزودن «عدالت» به این فهرست، عمق این نگاه را آشکار میکند؛ یاری به ستمدیده، تنها یک عمل از روی ترحم نیست، بلکه اقدامی برای برقراری عدالت است. این اعمال ریشههای صفات نیک را در روح انسان آبیاری میکنند. نکته کلیدی اینجاست: رشد این ویژگیهای مثبت، بهطور طبیعی خصلتهای بدی را که منشأ گناه بودهاند، از بین میبرد. همانطور که در این شرح آمده است:
«وجود این خصلتها در آدمی باعث پوشش و محو گناهان و از بین رفتن خصلتهای بدی میشود که از آنها به بدیها و گناهان تعبیر میگردد.»
بنابراین، کمک به دیگران نه معاملهای برای پاک کردن یک گناه، بلکه درمانی برای ریشهی آن است. این فرآیند شخصیتی میسازد که دیگر آن خطا را تکرار نمیکند و به راهحلی دائمی، نه موقتی، دست مییابد.
۳. قانون جهانی بازگشت: هر چه بکاری، همان را درو میکنی
این حکمت با یک قانون جهانی و بنیادین نیز همسوست؛ قانونی که در فرهنگهای مختلف با عباراتی چون «از هر دست بدهی، از همان دست پس میگیری»، «کما تدین تدان» و حدیث نبوی «من لا یرحم لا یرحم» (کسی که رحم نکند، به او رحم نخواهد شد) شناخته میشود. مرحوم محمدجواد مغنیه در شرح خود به این اصل اشاره میکند.
وقتی به انسانی که در تنگنا قرار گرفته یاری میرسانیم، در حقیقت در حال سرمایهگذاری برای آیندهی خود هستیم. رحمتی که به دیگران ارزانی میداریم، زمینهساز دریافت رحمت و یاری خداوند در روزی میشود که خودمان به آن نیازمندیم. برای آنکه مفهوم «ملهوف» (ستمدیده و فریادخواه) ملموستر شود، مرحوم مغنیه مثالهای روشنی میآورد:
- «بیماری که پول دارو و پزشک ندارد.»
- «سرپرست خانوادهای که در تأمین مخارج ناتوان است.»
- «بدهکاری که راهی برای پرداخت قرض خود ندارد.»
- «مظلومی که در برابر ظالم یاوری جز خدا ندارد.»
کمک به هر یک از این افراد، تنها گرهی از کار آنان باز نمیکند، بلکه بر اساس این قانون جهانی، بذری از رحمت میکارد که در فردای نیاز خود، درو خواهیم کرد.
نتیجهگیری
این حکمت ۱۴۰۰ ساله، سه درس بزرگ برای جبران خطاهای گذشته به ما میآموزد:
- اهمیت خدمت به دیگران: کمک به یک انسان دردمند، یکی از مؤثرترین راهها برای جبران بزرگترین اشتباهات است.
- تحول درونی: این عمل یک معامله سطحی نیست، بلکه ابزاری قدرتمند برای رشد فضایل اخلاقی و درمان ریشههای گناه در شخصیت ماست.
- قانون بازگشت: محبتی که به دیگران میکنیم، بر اساس یک قانون جهانی به زندگی خودمان بازمیگردد و در روزهای سخت، یاور ما خواهد بود.
شاید وقت آن رسیده که نگاهمان را به جبران تغییر دهیم. به جای آنکه برای پاک کردن اشتباهاتمان تنها به آسمان نگاه کنیم، شاید لازم است ابتدا به اطرافمان نگاه کنیم و ببینیم امروز، چه کسی به کمک ما نیاز دارد؟